YaranshidLogo500

« ياران شيد ، بنيانگذاري و تفكر »

 

در سال 1364 كه مؤسسه خودكاوي « شيد » را تأسيس كردم داوطلباني كه دو دوره آموزشي مؤسسه را طي كرده‌ بودند از من خواستند تا هفته‌يي يكبار جلسه‌يي در منازل آنها تشكيل شود تا به سئوالات آنها در مورد مسائل فراحسي پاسخ داده شود.

پس از مدتي كه سئوالات دوستان در زمينه‌هاي دلخواه آنها پاسخ داده شد تصميم گرفتيم كه براي ادامه مجلس عنوان بحث و مطالعه را عرفان قرار دهيم زيرا عرفان اقيانوسي پايان‌ناپذير است .

مدار اين جلسه بر اين كلام مقدس استوار بود كه مي‌فرمايد :

اِنّ اَكرَمَكُم عندالله اتقيكُم

گرامي‌ترين شما در نزد پروردگار پرهيزگارترين شماست.

و از اين نظرگاه كه پرهيزگاري نتيجه آگاهي و معرفت است و انسان نادان هرگز نمي‌تواند پرهيزگار باشد لذا مرد و زن، خرد و كلان، سياه و سفيد مليت و فرهنگ در اين رابطه وجه امتيازي محسوب نمي‌شود.

با نظردوستان اين جلسه را مجلس ياران شيد نام نهاديم و دوسال بعد از شروع جلسه روزي درباره مفهوم شيد از ديدگاه عرفاني تفكر مي‌كردم، اين ابيات به ذهن من القاء شدند كه مفهوم وسيع كلمه شيد را بيان مي‌كنند با توجه به اينكه كلمه شيد از سه حرف «ش» ، «ياء» و «دال» تشكيل شده هريك از اين حروف نمايانگر و معرف رابطه‌يي است كه در هستي بين خالق و مخلوق وجود دارد.

اينك مفهوم كلمه شيد در قالب نثر و شعر :

« شيــــــد چيست ؟»

شين، ياء، دال

كلمه شيد ملفوظي برابر است با «شين» ياء، دال.

شين مشتق از اَشين و اُشا به معني شريعت اهورايي كه در اوستا زرتشت از آن سخن كرده و به معني مشيت و روح جهاني است.

اُشا : پاسدار گيتي، راستي، درستي و نگهدارنده جهان.

اَشين : نشان حقيقت شريعت است كه چون جان است تن را و به معني روح جهان، جوهر سّيال عالم اساس نظم گيتي و علت دروني و موجد امواج ناپيدا و جوهر زندگي «شين پرتو».

ياء : حرف ندا ادات نسبت، وسيله اتصال، ابزار بروز و ظهور انعكاسات ذات ازلي كه ارواح مجرده و انرژي‌هاي خالصه ذيشعورند و تابش آنها در ماده هستي سبب پيدايش انواع موجودات در جهان گرديده است.

دال : انسان كامل، پيوند ميان حقيقت كلي و كثرات متعينه، راهنما، نشانه.

پس «شيد» اشاره اجمالي به خالق خلق و مخلوق است.

« حسين الماسيان »

هوالحق

 

پرتو حق در جمال جمع ياران شد پديد
شيد، خورشيد حقيقت  رمز نور لامكان
شين، ز اَشين آمد بمعني، ذات فرد بيزوال
پس اَشين يا “شين” نشان هستي مطلق بُوَد
شين بود رمز حقيقت در جهان جاودان
ياء باشد اتصالي بين شين و رمز دال
وحدت شين در لباس كثرت دال است ، ياء
دال پيوندي است از شين در ميان مردمان
دولت ديدار با دال دليل امكان دهد
از دليل اَر دال افتد ليل ميماند بدان
چون نگنجد لامكانِ ذات او اندر مكان
دل  دليل راه حق از باطل است
پس بدان چون محرم رازي كه اينك شيد چيست
من نگويم اين سخن آواز دل  باشد فزون

جلوة عرفان نگر در مجلس ياران شيد
پرتوش جاري بهستي جلوه‌گاهش دوستان
جوهر هستيِ عالم نظم ذات لايزال
نزد عارف هستي مطلق زحق مشتق بود
جوهر سّيال هستي، ذات فرد لامكان
ارتباطي بين حق با مردمان رستگار
جلوه حق در جمال هرگُل و خاراست ، ياء
خود دليل راه باشد گر نميداني بدان
بي‌دليل راه انسان گُمره غولان شود
ليل استغراق در ظلمت بود اي سالكان
دولت ديدار حق از راه دل گردد عيان
جلوه‌گاه ذات يكتايش دل است
گر نباشد شيد اندر آفرينش هيچ نيست
اين چنين گفتار از ادراك من باشد برون

شنبه دهم ارديبهشت ماه 1367 هنگام تفكر درباره معني «شيــــد» بر زبان دل جاري شد.

« حسين الماسيان »

به بالا بروید